شیخ بزرگوار ابو جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن موسى بن بابویه قمى فقیه مصنف این کتاب گوید:
روزى که جنگ جمل بپا بود عربى برخاست و روى بامیر المؤمنین کرده و گفت: یا امیر المؤمنین تو قائل به یکتائى خدا هستى؟ مردم از هر سو بر او تاختند که چه هنگام این سخن بود؟ مگر نه بینى که امیر المؤمنین پریشان خاطر است امیر المؤمنین فرمود: دست از او بردارید که خواسته این عرب همان است که ما بر سر آن با این مردم مىجنگیم سپس فرمود: اى مرد عرب این گفتار: که خدا یکى است دو صورتاش بر خدا روا نیست و دو دیگر روا است اما آن دو که روا نیست:
1. کسى بگوید خدا یکى است و مقصودش یکى از لحاظ عدد- یک دانه- باشد زیرا آنچه دومى ندارد بشماره نیاید مگر نه بینى آن که گفت: خدا سومى از سه موجود است، کافر شد؟.
2. کسى بگوید: خدا یکى است و مقصودش نوعى از جنس باشد این هم روا نیست زیرا تشبیه خدا است و پروردگار ما والاتر و بالاتر از این است که شبیه و مانند داشته باشد، و اما آن دو که گفتنش روا است:
1. کسى گوید خدا یکى است یعنى بىمانند است آرى خداى ما چنین است.
2. کسى گوید خداى عزّ و جلّ یکتا است و یگانه یعنى ترکیبى در ذاتش نیست و قابل پخش با جزاء نیست نه در خارج و نه در عقل و نه در خیال، آرى خداى ما- عزّ و جلّ- چنین است .
الخصال الممدوحه و المذمومه «صفات پسندیده و نکوهیده» / محمد بن على بن بابویه « شیخ صدوق »